طوبی اردلان | شهرآرانیوز - سوز سرمای پاییز از تصویر فیلم مقابل تا توی سرتان میوزد. بعد در تاریِ نمایی که پیش روست، صدها زن سر بر دیواری آجری گذاشته، گوشه چادر را تا روی پیشانی بالا آورده، میگریند. صدای پیوسته شیونی میپیچد و هر بار در هر ناله ای، اسم جگرگوشهای تکرار میشود... محمدم... حسنم... حسینم... جوادم.... مردها میآیند، میروند، بغض میکنند و انتظار و صبوری، صبوری و انتظار، تمام چیزی است که در نگاهشان تکرار میشود.
در پلان بعدی، بلند کردن صدها تابوت روی زمین مانده را شانههایی جوان میطلبد و تصویری بسته از معراج با همه دلتنگیهای ادامه دارش مینشیند پیش چشم تماشا. اینها مختصر توصیف فیلمی باقی مانده از یک روز گذشته بر معراج شهدای مشهد در دوران دفاع مقدس است؛ جایی که سروقامتان بسیاری، هشت سال تمام، بند پوتین محکم کرده، رفتند تا پیکرشان، عطرآگین، بهشتی تبار و بلندصلابت به این نقطه برسد و پسوند «شهید» بگیرد. گزارش پیش رو، نقبی است بر تاریخ قطعهای از مشهد که نامش با دلیری، سرفرازی و شجاعت گره خورده است.
صبح یکی از روزهای نخستین پاییز، قدم گرفته ایم سمت پایانه معراج، در شهرک توس مشهد. معراج شهدا درست در حاشیه خیابان با دری نرده دار هنوز باقی است. حیاطش با پرچم و ماشینهای جنگی و جعبههای مهمات شبیه یک موزه کوچک است که مانده تا خاطره بزرگ مردانش را در سینه به یادگار نگه دارد.
آن طورکه در خاطر مشهدیها باقی مانده، این شهر، چند سال اول جنگ، معراج شهدا نداشته است. شهدا را میبرده اند مسجد «بناها» یا «سردخانه بیمارستان قائم (ع)».
در همین ایام (سال ۶۳) مسئولان وقت به جعفر عابدینی بحرآبادی که مالک یک زمین دور دیوار شده در ابتدای جاده قدیم قوچان و حوالی شهرک امام هادی (ع) بوده است، پیشنهاد میکنند ملکش را برای ساخت مکانی با عنوان «معراج شهدا» به سپاه پاسداران اجاره دهد. جعفر عابدینی هم پس از اینکه از ماجرای جست و جوهای سپاه برای اختصاص دادن مکانی با این کاربری باخبر میشود، میپذیرد و به این شکل، معراج شهدای مشهد ابتدا در یک اتاق کوچک پا میگیرد، جایی در ضلع غربی میدان معراج فعلی.
بعد از گذر از حیاط به سالنی سوله مانند هدایت میشوید که در سمت راستش یک اتاق کوچک، ساده و سفید با تابوتهایی نمادین که روی هم چیده شده و دیوارهایی که تصویر شهدا تزیینش کرده است، جان دارد. آن طور که راهنمایمان تعریف میکند، اینجا پیش از این و در دهه ۶۰ سردخانه معراج بوده است. سیدوحید موسوی عمادی، مسئول فرهنگ سرای شهید سلیمانی، میگوید: ازسال ۱۳۶۳ معراج شهدا به این مکان منتقل شده است و تا سال ۱۳۶۸، یعنی یک سال بعد از دفاع مقدس، ۲۰ هزار و ۸۰۰ شهید به اینجا آورده اند. تابوت شهدا را هم به همین شکل نمادین که کار کردیم، روی هم میگذاشته اند.
روزهای دوشنبه و چهارشنبه، پیکرها از سردخانه وارد حسینیه (همان سالن بزرگ سوله مانند) میشده است، خانواده شهدا میآمده اند، پیکر شهیدشان را شناسایی میکرده، لوازمشان را تحویل میگرفته و از اینجا به سمت آرامگاه ابدی شان میبرده اند. آن طورکه برایمان در ادامه تعریف میکنند، در برخی موارد، بعد از بعضی عملیات ها، کامیون کامیون پیکر به اینجا میرسیده است. برای همین وقتی فضای سردخانه جواب گوی تعداد شهدا نبوده، ماشینها و کانتینرهای یخچال داری را در حیاط محوطه معراج پارک میکرده اند تا پیکرهای باقی مانده را برای یکی دو روز در آنجا نگهداری کنند.
در این میانه، حرف از خدماتی به میان میآید که بانوان در زمان جنگ در این مکان انجام میداده اند؛ «همیشه عدهای بانو اینجا حضور داشتند تا وقتی خانواده شهدا برای دیدار و تحویل پیکر شهیدشان میآمدند، کمک حال باشند، زیر شانه غم دیده شان را بگیرند و همدم ناله شان بشوند. مرتب کردن وسایل شهید و تحویل آن به خانواده ها، وظیفه دیگری بوده که خانمها بر عهده گرفته بودند. سوای این، آنها یک کار سخت دیگر هم انجام میداده اند و آن شست وشو و مرتب کردن پیکرهای «اِربا اربا» شده بود. وقتی این طور پیکرها میآمد، این بانوان، خون محل بریده را با گلاب شست وشو میدادند و برای اینکه خانواده وقت باز کردن تابوت، زخمهای تن تکه تکه عزیزانشان را نبینند، آن را با گلبرگ گل میپوشانیدند.
پس از جنگ، این مکان دوباره به مالک اصلی اش بازگردانده میشود و او هم از آن به عنوان تعمیرگاه استفاده میکند تا اینکه با اعتراض اهالی فرهنگ و خانواده شهدا، این مجموعه سال ۱۳۹۴ خریداری میشود و در اختیار سازمان فرهنگی قرار میگیرد. بعد از این است که معراج با همان هزار متر مساحت سابقش دوباره فضاسازی میشود و به هویت اصلی خودش باز میگردد. گویا از سال ۱۳۹۵ هم طرحهایی برای بهسازی آن انجام شده که اگرچه کُند، بخشی از آن به اجرا درآمده است و این روند مرمت همچنان ادامه دارد.
خادمان این مکان مقدس میگویند بعد از دفاع مقدس هیچ شهیدی را حتی شهید مدافع حرم برای غسل و کفن شدن به اینجا نیاورده اند. دلیل این موضوع را موسوی این طور بیان میکند: شهید مدافع حرم و شهید دفاع مقدس که جست وجو شده اند، به صورت نمادین به اینجا آمده اند، اما چون در اینجا دیگر سردخانهای وجود نداشته و امکان نگهداری از این پیکرهای مطهر نبوده است، مراسم شبیه آنچه در زمان دفاع مقدس داشتیم، انجام نگرفته است.
معراج که حالا شمایلی موزه مانند دارد، این روزها مرجع خدمات بسیاری برای برنامههای فرهنگی در حوزه ایثار و شهادت است که جمع آوری تصاویر شهدا، تهیه کلیپ و در اختیار گذاشتن وسایل و ادوات جنگی نمایشگاهی و یادمانهایی از این دست، برای برنامههای مختلف نهادها و تشکلها از جمله آن هاست.
*اطلاعات این گزارش در گفتگو با سید وحید موسوی عمادی، مسئول فرهنگ سرای شهید سلیمانی و محمود جنگی، یکی از فعالان و خادمان در حوزه شهدا، به دست آمده است.